میدانید چرا میگویند باید سختترین کارها را به تنبلترین افراد سپرد؟ زیرا مغز تنبل بهگونهای سیمپیچی شده است که اگر راهی برای اجتناب از تلاش، تفکر و صرف انرژی مضاعف برای انجام کاری وجود داشته باشد، حتما آن را پیدا میکند! این مکانیزم در طول تاریخ به حفظ انرژی ذهنی و فیزیکی انسانها کمک میکرد و باعث میشد واکنش بهتری در مواجه با خطر و دردسر داشته باشند؛ اما تکیه بیش از حد بشر به این ویژگی، منجر به تنبلی مغز او شده است!
علت تنبلی مغز چیست؟
مغز پستانداران تمایل شدیدی به دنبالکردن الگوهای مشخص و قدیمی دارد؛ زیرا نهتنها با تکرار آنها احساس آرامش و امنیت پیدا میکند، بلکه انجام یک کار تکراری بسیار کمریسکتر و آسانتر از امتحانکردن روشهای جدید است. این ویژگی ذهنی در بسیاری از موارد به ما کمک میکند در وقتمان صرفهجویی کنیم یا با نشاندادن واکنشهای از پیش تعیین شده غریزی، از خودمان دفاع کنیم. اما تکیه بیش از حد به این الگوها و پیشفرضها یک نکته منفی هم دارد: تنبلی مغز!
تنبلی ذهن به شرایطی گفته میشود که در آن، مغز بهجای تلاش برای درک مسئله، طوطیوار حرف خودش را تکرار میکند! در واقع تنبلی مغز زمانی اتفاق میافتد که شما هیچ کنجکاوی فکری یا انگیزهای نداشته باشید و تنها بر اساس دانش فعلی و آموختههای گذشته خود پیش بروید. (منبع: MD&A)
مبنا و اساس تربیت همه پستانداران (انسان و حیوان) تکرار، تمرین و الگوسازی رفتاری است. این مسئله بهخودیخود مشکلی نیست؛ اما تکیه بیش از حد به آموختههای قدیمی و پیشفرضهای ذهنی برای مغز پستاندار هوشمندی مانند انسان سم است؛ زیرا با سرکوب خلاقیت و نوآوری، تفکر انتقادی را مختل میکند. یعنی پردازش اطلاعات دریافتی را کنار میگذارد و هر چه مطابق عقاید پیشین بود را تأیید و بقیه را فیلتر میکند. (منبع 1، 2، 3، 4)
علائم تنبلی مغز چیست؟
برای یک مغز تنبل، درک و پردازش مسائل تا حد زیادی متکی به پیشفرضهای عموماً غلط است؛ درواقع مغز تنبل تلاشی برای “درک یک مسئله“ انجام نمیدهد، بلکه آن را بهگونهای میبیند که میخواهد. این ذهن تنبل تنها زمانی مجبور به پردازش درستوحسابی اطلاعات میشود که انتظارات و پیشبینیهای او درست پیش نروند.
بهعنوانمثال، مغز یک فرد متعصب درمورد قومیتها، تنها زمانی شروع به پردازش اطلاعات میکند که یک فرد از آن قومیت، خوبی یا بدی در حقی او انجام دهد. این جاست که او اشتباه بودن پیشفرضهایش را میپذیرد و میفهمد آنها صرفا حاصل بسط دادن تجربیات مثبت و منفی بودهاند و مطلق نیستند. علائم تنبلی مغز عمدتا در همین سبک خواهند بود:
1_ داشتن انتظارات بهخصوص
زمانی که بیش از حد روی الگوها و پیشفرضهای ذهنی تکیه میکنیم، انتظار داریم اتفاقات به شیوه خاصی رخ دهند. بهعنوانمثال، بسیاری از مردم تعاملات قبلی خود با افراد را بهعنوان یک الگو در نظر میگیرند و انتظار دارند بر اساس کیفیت تعاملات قبلی، آنها همیشه به همان شیوه رفتار کنند؛ بنابراین، با برخورد متفاوت افراد گیج و عصبانی میشوند. این یعنی یک مغز تنبل انعطافپذیر نیست و تغییر را حتی در انسان که موجودی پویا است، نمیپذیرد. البته این با “شناختی” که ما از آدمها در طول زمان پیدا میکنیم، متفاوت خواهد بود.
- بیشتر بخوانید: ورزش ذهن
- بیشتر بخوانید: بهترین مولتی ویتامین برای تقویت حافظه
- بیشتر بخوانید: بهترین روش های افزایش تمرکز در کلاس
- بیشتر بخوانید: نشخوار فکری
2_ مشکلات تمرکز و حافظه
به گفته محققان UNSW:
افرادی که در طول عمر خود درگیر فعالیتهای ذهنی پیچیده نباشند و مغزشان را تنبل کنند، دوبرابر بیشتر از دیگران مستعد ابتلا به مشکل shrinking brain یا کوچکشدن مغز خواهند بود.
محققان دریافتند افرادی که از نظر ذهنی فعال هستند، هیپوکامپ (بخش مغز مربوط به حافظه) بزرگتری دارند. طبق همین یافته، هیپوکامپ بیش از 50 درصد افرادی که ذهن فعالی ندارند در حال کوچکتر شدن است. دکتر Michael Valenzuela از دانشگاه UNSW در این باره میگوید:
مشکل زوال عقل معمولاً مختص سالمندان است؛ اما نه خود بیماری و نه علائم و عوارضش یکشبه به وجود نمیآیند! اگر سبک زندگی سالمی ندارید شاید روند زوال عقل و کاهش سایز هیپوکامپ شما همینالان هم آغاز شده باشد!
- بیشتر بخوانید: تمرکز چیست؟
- بیشتر بخوانید: چرا تمرکز ندارم؟
- بیشتر بخوانید: پرش ذهنی
3_ باور به کلیشهها
به این گفته توجه کنید:
بیشتر کارهایی که مغز انجام میدهد بر اساس استنتاج مستهلک شده است.
استنتاج یعنی نتیجهگیری درمورد یک مسئله بر اساس پیشفرضهای ذهنی. این پیشفرضها معمولا شامل مشاهدات، تجربیات، برداشتها و مطالب آموخته شدهای هستند که صحت آنها در گذشته به ما ثابت شده است. مغز نیز برای رسیدن به یک نتیجه منطقی و پردازش درست اطلاعات دریافتی، از این پیشفرض منطقی و “همواره درست” (بهزعم خودش) استفاده میکند.
زمانی که “استنتاج مستهلک شده” انجام میدهیم، یعنی داریم با پیشفرضهای ذهنی اشتباه و تاریخ گذشتهای درمورد مسائل حال قضاوت میکنیم و اصلاً هم قبول نداریم که این پیشفرضها اشتباه هستند!
برای درک بهتر این مورد، به توضیحات اولیه همین بخش مراجعه کنید و مثال افرادی که تعصب قومیتی دارند را دوباره بخوانید. سایر مثالها به شرح زیر هستند:
- جای زن در آشپزخانه است،
- تمام مردان خیانتکار هستند،
- زنها رانندههای خوبی نیستند،
- همه افراد فلان قومیت تنبل یا خطرناک هستند.
به همین ترتیب، شما با ایجاد تنشهای درونی و بیرونی، خودتان را از احساسات و تجربههای جدیدی که مغزتان را فعال نگه میدارد، محروم میکنید.
4_ ارتباط بین تنبلی مغز و فریبخوردن
دکتر Gordon Pennycook و دکتر David Rand، روانشناسان و نویسندگان مطرح نشریاتی مانند New York Times، بر اساس مطالعات اخیر خود به این نتیجه رسیدند:
افرادی که برای بهبود مهارتهای تحلیلی خود تلاش میکنند و اهل تعامل هستند، عملکرد بهتری در تشخیص درست و نادرست خواهند داشت؛ حتی اگر در حال دریافت مطالب و اطلاعاتی باشند که با باورهای آنها در تضاد است.
به زبان سادهتر، زمانی که شما از نظر ذهنی تنبل هستید، بیشتر در معرض فریبخوردن قرار میگیرید؛ یعنی دروغها را بهراحتی باور میکنید، در دام تبلیغات میافتید، برداشتهای اشتباهی از اتفاقات اطرافتان دارید و بسیار مستعد باور و انتشار اطلاعات نادرست هستید. چرا؟ زیرا مدتها است که دست از تجزیهوتحلیل اطلاعات دریافتی برداشتهاید و صرفا مصرفکننده هستید.
سایر علل بروز مشکل تنبلی ذهن به شرح زیر هستند:
- اهمال کاری
- رفتارهای متعصبانه
- دشوار بودن شروع کار
- ناتوانی در بیان احساسات و عقاید
- احساس دائمی بیهودگی و بیحوصلگی
- بیشتر بخوانید: اهمال کاری چیست؟
- بیشتر بخوانید: دلایل اهمال کاری
- بیشتر بخوانید: عواقب اهمال کاری
چگونه می توان از تنبلی مغز جلوگیری کرد؟
یکی از بهترین روشهای مقابله با تنبلی مغز، شک و تردید آگاهانه و تفکر انتقادی است. شک و تردید آگاهانه، توانایی پرسیدن سؤالات درست است. این باعث میشود مغزمان اطلاعات دریافتی را باتوجهبه پیشزمینههایش دستکاری نکند. در این صورت شما اتفاقات را همانطور که هستند میبینید، نه آن طور که میخواهید؛ بنابراین، در مواجهه با مسائل، واکنشها و احساساتتان را محدود به سبک تفکر معمول خود نخواهید کرد.
از طرفی، رسیدن به درک درستی از مفهوم سوگیری شناختی و پیشزمینههای ذهن قدم اول پرورش تفکر انتقادی است. سوگیری شناختی همان تمایل شدید ما به باور درست بودن فلان مسئله، عقیده یا برداشت است؛ حتی اگر با مدارک و دادههای غیرقابلانکار در تضاد باشد.
- بیشتر بخوانید: درمان اهمال کاری
- بیشتر بخوانید: تفاوت اهمال کاری و تنبلی
بیایید ببینیم چطور میشود تفکر انتقادی و شک و تردید آگاهانه را بهبود بخشید و از شر تنبلی مغز راحت شد:
1_ ایجاد چالشهای حساب شده و هدفمند
برای خوشفرم کردن عضله شلوول بازو باید پشت بازو زد، نه اسکات! یعنی نهتنها باید عضله را به چالش کشید، بلکه این چالش باید هدفمند و متمرکز باشد. به همین ترتیب، برای سروسامان دادن به عضله تنبل و تنپرور مغز نیز باید همین مسیر را طی کنیم:
اصلیترین روش بهبود یا جلوگیری از تنبلی مغز، به چالش کشیدن مؤثر و عمیق آن است؛ بهگونهای که کاملا درگیر یک موضوع چندوجهی شود و پردازش اطلاعات را بهصورت فعال (دریافت اطلاعات، پردازش و ارائه پاسخ یا دیدگاه خود) انجام دهد، نه اینکه فقط شنونده منفعل باشد. (منبع: Connect)
2_ مدیریت اطلاعات دریافتی
مشکل تنبلی مغز، فکرنکردن و به چالش کشیدهنشدن نیست؛ بلکه بمباران اطلاعاتی است. ما روزانه در معرض حجم زیادی از اطلاعات غیرضروری و بیهوده قرار میگیریم. مسلماً مغز نمیتواند تمام این اطلاعات را (که در مدت کوتاهی دریافت میشوند) بهخوبی پردازش کند؛ بنابراین، به همان بررسی سطحی اکتفا میکند تا شما بتوانید از یک محتوا به یک محتوای دیگر بپرید.
تفکر، پردازش و یادگیری همگی فعالیتهایی هستند که نیاز به انرژی ذهنی زیادی دارند. دریافت اطلاعات زمانی “سطحی” میشود که مغز برای یادگیری، پردازش و تجزیهوتحلیل محتوای دریافتی انرژی نگذارد. درصورتیکه این مسئله مدام تکرار شود؛ کمکم الگوی مغز شما تغییر میکند و تمام اطلاعات را به همین صورت پردازش خواهد کرد. در نتیجه، باورها، نحوه عملکرد و واکنشهای شما همگی دستخوش یک تغییر منفی خواهند شد. (منبع: Connect)
3_ بررسی ذهنیت خود
یک روز بنشینید ته و توی مغزتان را دربیاورید و همه روی کاغذ بریزید. زمان نوشتن احساسات این سؤالات و موارد مشابه را از خودتان بپرسید:
- چرا از بروز احساساتم فرار میکنم؟
- علت بیانگیزه بودن من برای شروع کارها چیست؟
- چرا از بیان عقیدهام درمورد موضوعات پرهیز میکنم؟
سپس، بررسی کنید علت مقاومت و تعصب شما در برابر شکستن الگوهای فکری قدیمی چیست؟ چرا دست از فرارکردن و پرهیزکردن و انجامندادن کارها بر نمیدارید؟
- آیا نیاز به انگیزه دارید؟
- آیا نمیخواهید کم بیاورید؟
- آیا از قضاوت دیگران میترسید؟
- آیا خسته هستید و فشار زیادی روی شما است؟
- آیا میدانید حرفتان اشتباه است و صرفاً لجبازی میکنید؟
- آیا میدانید حرفتان با عقل جور درنمیآید، اما نمیدانید چرا نمیتوانید از آن دست بکشید؟
- آیا اعتراف به اشتباه بودن باور و عقایدتان برایتان ترسناک است و بدون آنها، سردرگم میشوید؟
پرسیدن این سؤالها میتواند شما را به جوابهایی برساند که ریشه در یک مشکل مهمتر و بزرگتر دارد. شناسایی علت تنبلی ذهن، راه خوبی برای مقابله با آن است.
4_ همه چیز را نقد کنید
مشکل اصلی ما با تنبلی ذهن و مغز، انفعال شما بهعنوان مخاطب است. یکی از روشهای تعامل فعالانه با محتواها، نقدکردن آنها خواهد بود. دفعه بعدی که یک محتوای “ناخوشایند” دیدید، صرفاً به حس ناخوشایند بودن آن بسنده نکنید و از مغزتان بخواهید اطلاعات بیشتری بهتان بدهد. ببینید چرا این محتوا برای شما ناخوشایند و برای دیگران خوشایند است.
این نقد لزوماً منجر به تغییر طرز تفکر شما نخواهد شد؛ بلکه صرفاً قرار است آن را به چالش بکشد و شما بفهمید:
- آیا این حس ناخوشایندی که دریافت کردید تنها بر اساس پیشفرضهایتان است یا دلایل دیگری دارد؟
- آیا این پیشفرضهای شما منصفانه و بیطرفانه هستند؟
- آیا این پیشفرضها جدیداً شکلگرفتهاند یا محصول تجربیات و احساسات گذشته شما هستند؟
یکی از زیرمجموعههای این روش، ارزیابی مرتب رفتارها و باورهای شخصیمان است. توصیه میکنیم هر چند وقت یکبار زمان بگذارید و باتوجهبه اتفاقات اخیر دنیا، اخبار، ترندها و غیره ببینید احساسات، برداشتها یا افکار مثبت و منفی شما در مورد آنها چقدر واقعی است؟ آیا شما دنیا را همانگونه که هست میبینید، یا با فیلتری از تعصبات خودتان؟!
5_ مطالعه کتابهای “خوب” و تماشای فیلمهای “خوب”
صفت “خوب” در این تیتر به معنای محتوای ارزشمندی است که در عین سرگرمکننده بودن، شما را به طرز فعالانهای درگیر میکند؛ بهعنوانمثال، تماشای سیتکام فرندز یک انتخاب حال خوب کن است، اما آنچنان شما را درگیر پیشبینی اتفاقات و هیجان نخواهد کرد. بهجای آن، میتوانید سریالهایی مانند 24، سوپرانوز، تویین پیکس، دارک، بلک میرر و بریکینگ بد را تماشا کنید که در آنها، تمام اتفاقات علت و معلولی هستند؛ یعنی بهنوعی به یکدیگر ربط دارند. کشف این ارتباطات و پیشبینی اتفاقات مغزتان را به چالش میکشد.
به همین ترتیب، مطالعه کتابهای مجموعهای (مانند نغمه یخ و آتش، هری پاتر، ارباب حلقهها) شما را برای مدت طولانی درگیر یک محتوای ثابت خواهد کرد. ویژگی خاص این عناوین، ترسیم یک دنیای جدید است که متغیرهای آن با دنیای ما متفاوتاند. بهعنوانمثال، مطالعه مجموعه کتاب نغمه یخ و آتش برایمان جالب است؛ زیرا چیزی تحت عنوان اژدها در دنیای ما وجود ندارد و به همین ترتیب، نمیتوانیم نقش و تاثیر آن در داستان را بهراحتی حدس بزنیم. کشف، درک و روبهروشدن با این متغیرها حسابی مغزتان را به چالش میکشد.
- بیشتر بخوانید: افزایش تمرکز
- بیشتر بخوانید: تاثیر موسیقی بر تمرکز
- بیشتر بخوانید: مقابله با شلوغی ذهن
- بیشتر بخوانید: افزایش تمرکز در کودکان پیش دبستانی
6_ تمرین حل مسئله
گفتیم مغز تنبل بیش از حد روی الگوهای تکراری تمرکز میکند و هر چیزی خارج از این الگوها، عملکردش را مختل میکند. بهعنوانمثال، شما همیشه قبضتان را بهصورت آنلاین پرداخت میکنید و کار سریع و راحت انجام میشود؛ اما یکبار میبینید که پول از حساب رفته اما قبض پرداخت نشده است. یک مغز تنبل بلافاصله دچار حمله استرسی میشود و نمیداند باید چهکار کند؛ زیرا همیشه روی عملکرد درست این سامانه حساب میکرد و اصلاً به فکرش نرسیده بود شاید زمانی پاسخگوی نیازهایش نباشد!
برای بهبود تنبلی مغز، باید انعطافپذیری ذهنی خودتان را بالا ببرید و سپس روی مهارتهای حل مسئله تمرکز کنید. در مثال قبل، شما کاملاً حق دارید عصبانی و مضطرب شوید؛ اما نه در حدی که تمام فکرتان را درگیر کند و بر کیفیت روابط شما با اطرافیان تأثیر بگذارد. بهعنوانمثال، صرفاً پرداختنشدن قبض نباید عامل شروع یک دعوا و دلخوری خانوادگی باشد. در این شرایط، شما باید با روشهای زیر و با حفظ آرامش، این مسئله را حل کنید:
- از اطرافیانی که به روش مشابهی قبضشان را پرداخت میکنند، پرسوجو کنید،
- نظر کاربران را در اینترنت مطالعه کنید،
- قسمت پرسشهای متداول را بررسی کنید،
- به پشتیبانی پیام دهید.
7_ افزایش ارتباطات اجتماعی
محدودکردن ارتباطات اجتماعی یکی از عوامل اصلی بروز مشکل تنبلی ذهن محسوب میشود! برای جلوگیری از این مسئله، شما باید با افرادی که عقاید و ارزشهای متفاوتی دارند ارتباط برقرار کنید. در این صورت، مغزتان به گوشدادن، پردازش و پاسخدادن عادت میکند؛ نه صرفاً شنیدن! در این روند:
- خودتان را مجبور کنید عقاید و ارزشهایتان را به اشتراک بگذارید تا ببینید قابل دفاعکردن هستند یا خیر. آیا دفاع شما از سر ناچاری و ناتوانی است، یا حرفی برای گفتن دارید؟
- در کلاسهای فری دیسکاشن (بحث آزاد)، تریبونهای آزاد، کارگاههای روانشناسی و غیره شرکت کنید و در فضاهایی قرار بگیرید که شما را بهصورت فعالانه با محتوا درگیر کنند.
در نهایت، سعی کنید با دوستانی که تنبلی مغزی ندارند در ارتباط باشید و خاطرههای مشترک بسازید. سپس، در موقعیتهای دیگری به جزئیات آن خاطرات اشاره کنید و ببینید شما چقدر از آن جزئیات را بهخاطر دارید و چقدر از این یادآوریها، بر اساس واقعیت است؟
8_ بهکارگیری دانش و آموختهها
هر چیزی که یاد میگیرید را اجرا کنید. بهعنوانمثال، یکی از پستهای اینستاگرام مطلبی درمورد تکنیکهای عکاسی منتشر کرده و در ادامه، چند سایت مفید برای یادگیری تکنیکهای عکاسی معرفی کرده است. بهجای اینکه آن را سیو کنید و بعداً بخوانید، این مراحل را طی کنید:
- بادقت مطالعه کنید،
- کپشن و کامنتها را بخوانید،
- در صورت امکان، همان لحظه دوربین را باز کنید و تکنیک را امتحان کنید،
- سایت را باز کنید و یکی از مقالات مرتبط با این تکنیک را بخوانید.
9_ کنجکاوی
درمورد تمام محتواهای دریافتی سؤال بپرسید؛ چه از دیگران، چه از خودتان و چه از اینترنت. مثلاً اگر یک ویدئوی جالب در مورد ترس گربه از خیار دیدید، از خود بپرسید چرا باید گربه از خیار بترسد؟ به دنبال جوابش بگردید. دانستن علت ترس گربه از خیار هم در زمره اطلاعات بیهوده و بیارزش قرار میگیرد، اما حداقل حین دریافت آن منفعل نبودید.
سایر روشهای مقابله با تنبلی ذهن به شرح زیر هستند:
- تقسیم کارها به مراحل کوچک و بسیار آسان
- نوشتن کارها و برنامهریزی بهصورت واضح، ساده و بدون دردسر و پیچیدگی روی کاغذ
- تعیین اهداف
- پاداشدادن به خود (برای هر دفعه که بهجای واکنش غیرمنطقی ناشی از الگوها و پیشفرضها، خودتان را کنترل کردید و کمی بیشتر فکر کردید.)
- حفظ نگرش مثبت
کلام آخر
تنبلی مغز یعنی مغز شما اطلاعات را به شیوه دیگری یا با سرعت کمتری نسبت به دیگران پردازش میکند و این مسئله، بر مواردی مانند توجه، حافظه، تمرکز و حل مسئله تأثیرگذار خواهد بود. بهعبارتدیگر، زمانی که مدام به تنبلی ذهن خود دامن بزنید، کمکم کارکرد مغز را مختل میکنید؛ بنابراین، باید زمانهایی از روز که بهرهوری بالایی دارید را شناسایی کنید و کارهای مهم یا تمرینات بهبود تنبلی ذهن در همان زمان انجام دهید.
منابع:
2 پاسخ
سلام
بسیار آموزنده وتاثیر گذار بود،از این بابت متشکرم.
مرسی از توجهتون