بدترین چیزی که میتوانید به یک فرد افسرده بگویید این است که تنبلی را کنار بگذارد و تکانی به خودش بدهد! حرف، حرف بدی است؛ اما گوینده هم خیلی مقصر نیست. با اینکه محققان تفاوت تنبلی و افسردگی را به صورت علمی اثبات کردهاند، رابطه افسردگی و تنبلی اغلب متقابل و بسیار تنگاتنگ است و تشخیص آنها برای بیمار یا حتی پزشک دشوار خواهد بود؛ چه برسد به کسی که خارج گود نشسته و نظر میدهد! در این مقاله، رابطه تنبلی و افسردگی را بررسی میکنیم تا شما به یک جواب مشخص برای این پرسش برسید: بالاخره من افسرده هستم یا تنبل؟!
افسردگی چیست؟
به این تعریف از افسردگی توجه کنید:
افسردگی یک اختلال خلقی شایع اما جدی است. افسردگی منجر به بروز علائم شدیدی میشود که بر احساسات، روابط، افکار و توانایی و علاقه فرد در انجام کارها (مخصوصاً کارهایی که قبلاً از آنها لذت میبرد) تأثیر میگذارد؛ بهگونهای که روند آنها و جریان زندگی را مختل میکند. مشکل شما تنها در شرایطی تحت عنوان افسردگی تشخیص داده خواهد شد که علائم شما به مدت حداقل دو هفته به همان شدت ادامه داشته باشند. (منبع: NIH)
افسردگی ناشی از تعامل پیچیده عوامل اجتماعی، روانی و بیولوژیکی است؛ یعنی در نتیجه تجربیات، محیط زندگی یا حتی وراثت به وجود میآید. به همین ترتیب، افرادی که:
- والدین ناآگاه داشتهاند،
- اتفاقات دردناکی را تجربه کردهاند،
- دچار مشکلاتی در زندگی، کار یا تحصیل هستند،
- در معرض رفتارهای پرخاشگرانه و سوءاستفادهگرایانه قرار گرفتهاند،
- در محیطی محدودکننده و با احساس دائم تنفر، ناراحتی و نادیدهگرفتهشدن زندگی میکنند،
بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی خواهند بود.
نشانه های افسردگی چیست؟
در طول یک دوره افسردگی، فرد اکثر علائم زیر را تجربه میکند:
- اهمال کاری
- اختلالات خواب
- انزوای اجتماعی
- تغییر در اشتها یا وزن
- افکار مرگ یا خودکشی
- ناامیدی نسبت به آینده
- احساس ناامیدی یا بدبینی
- خستگی مفرط و کمبود انرژی
- اختلال در میل و عملکرد جنسی
- افزایش مصرف الکل یا مواد مخدر
- احساس گناه، بیارزشی و درماندگی
- اضطراب و استرس مداوم و اغلب بیدلیل
- مشکل در تمرکز، حافظه، حل مسئله و تصمیمگیری
- ازدستدادن علاقه یا لذت به سرگرمیها و فعالیتهای معمول
- تکانشگری بالا و افزایش احتمال مشارکت در فعالیتهای پرخطر
- احساس تحریکپذیری، سرخوردگی، در حاشیه بودن یا بیقراری
- ناتوانی در انجام مسئولیتهای کاری و خانوادگی یا نادیدهگرفتن سایر نقشهای مهم
افسردگی بر همه جنبههای زندگی فرد تأثیر منفی خواهد داشت. بیشتر افراد مبتلا، علائم افسردگی خود را به باتلاقی تشبیه میکنند که نه تنها در آن گیر افتادهاند، بلکه هر حرکتی از جانب فرد منجر به بیشتر فرورفتن او خواهد شد.
- بیشتر بخوانید: اهمال کاری چیست؟
- بیشتر بخوانید: دلایل اهمال کاری
- بیشتر بخوانید: عواقب اهمال کاری
تنبلی چیست؟
تنبلی اغلب بهصورت زیر تعریف میشود:
تنبلی یک ویژگی رفتاری و شخصیتی در فرد است که موجب کاهش یا عدم تمایل او به انجام کارها و تلاشکردن میشود؛ حتی در مواردی که به کار علاقهمند است، از توانایی کافی برای انجام آن برخوردار است و پرداختن به کار موردنظر میتواند موجب موفقیت بیشتر فرد شود. در هر صورت، فرد همواره پشتگوشانداختن کار، انجام کارهای سادهتر یا هیچ کاری نکردن را ترجیح خواهد داد. (منبع: Springer Link)
به گفته روانشناس مطرح، Jennifer Weber، هنگامی که یک یا هر دو مورد زیر درمورد شما صدق کند از مرحله اهمال کاری و تنبلی خارج شدهاید و احتمالاً در مسیر افسردگی قرار دارید:
- تغییر قابلتوجه؛ به عنوان مثال، فردی که قبلاً بسیار پرانرژی، فعال و باانگیزه بود برای انجام سادهترین کارها به مشکل میخورد.
- پشتگوشانداختن کارهای بسیار مهم؛ به عنوان مثال، یک والد افسرده بهاندازه کافی به فرزندش رسیدگی نمیکند، حفظ یا یافتن شغل برایش مهم نیست و از انجام کارهای روزانه مانند تمیزکردن خانه شانه خالی میکند.
نشانه های تنبلی چیست؟
نشانهها و ویژگیهای بارز تنبلی به شرح زیر هستند:
- یک رفتار نامطلوب و غیرمولد است،
- فرد توانایی و دانش کافی برای انجام کار را دارد،
- تنبلی یک رفتار انتخابی و یک ویژگی شخصیتی است،
- شروع و تکمیل کارها به دلیل عدم تمایل به تأخیر انداخته میشوند،
- یک فرد تنبل همواره اهمالکار است؛ اما برعکس این رابطه صادق نیست،
- تنبلی با کمک اراده، انگیزه و همراهی همکاران و اطرافیان برطرف میشود،
- در بیشتر موارد، علت اجتناب از انجام کار دشواری و پیچیدگی آن است و فرد ترجیح میدهد یک کار آسانتر و لذتبخشتر انجام دهد.
میگویند بزرگترین تفاوت تنبلی و افسردگی، دلیل اجتناب از انجام کار است؛ یعنی باید دید شما صرفاً دلتان نمیخواهد انجامش دهید، یا احساس ناتوانی میکنید. این گفته کاملاً درست است؛ اما باید در نظر داشته باشیم همین که دلمان نمیخواهد کاری را انجام دهیم و برای رسیدگی به یک وظیفه مقاومت میکنیم هم دلیلی دارد. کشف این دلیل هم به نوبه خودش مهم است و احتمال دارد در آینده، عامل بروز خود افسردگی باشد!
- بیشتر بخوانید: درمان اهمال کاری
- بیشتر بخوانید: تفاوت اهمال کاری و تنبلی
- بیشتر بخوانید: خلاص شدن از تنبلی مغز
تفاوت تنبلی و افسردگی چیست؟
تفاوت افسردگی و تنبلی در تعاریف این دو مشخص است. به زبان ساده:
افسردگی یک بیماری و اختلال روانی است که وضعیت سلامت روان فرد را تحتتأثیر قرار میدهد؛ درحالیکه تنبلی بیشتر یک رفتار و ویژگی شخصیتی است که به الگوهای رفتاری و ذهنیت فرد مربوط میشود. (منبع: Medical News Today)
1_ تفاوت تنبلی و افسردگی با توجه به علائم
گاهی وقتها فرد افسرده متهم به تنبلی میشود. این در حالی است که تنبلی بهعنوان یک
- انتخاب شخصی
- وضعیت روانی راکد موقت
- خصوصیت و ویژگی شخصیتی
شناخته میشود؛ اما افسردگی یک بیماری است و فرد مبتلا نقش چندانی در ابتلا به آن ندارد. از طرفی، افسردگی یک انتخاب شخصی یا یک وضعیت موقت نیست؛ بلکه عملکرد فرد را بهکلی مختل میکند و بهرهوری او را کاهش میدهد..
برای عدم تمایل فرد افسرده به انجام کارها، از عبارت طفرهرفتن یا Avolition استفاده میشود. این کلمه در توصیف افرادی به کار میرود که حین کار، احساس ناتوانی (به دلیل ترس، عدم انگیزه، مشکلات اعتمادبهنفس و غیره) را تجربه میکنند. این در حالی است که علت اصلی تنبلی، عدم تمایل به انجام کار محسوب میشود. بهطورکلی میتوان گفت:
علائم افسردگی و تنبلی در برخی موارد همپوشانی دارند؛ اما تفاوت اصلی آنها در شدت و شرایط بهخصوص بروز هر کدام نهفته است. افسردگی با ایجاد طیف وسیعی از علائم بر سلامت روحی و جسمی فرد تأثیر میگذارد؛ ناتوانی ایجاد شده توسط افسردگی به حدی شدید است که افراد از زندگی سیر میشوند و افکار خودکشی جدی به ذهنشان خطور میکند. درحالیکه تنبلی صرفاً نتیجه بیانگیزگی، عدم تمایل و کمبود انرژی است.
2_ تفاوت تنبلی و افسردگی با توجه به نوع و شدت
بسته به تعداد و شدت علائم و میزان تأثیر آنها بر عملکرد فرد، یک دوره افسردگی را میتوان تحت عناوین خفیف، متوسط یا شدید طبقهبندی کرد. البته در نظر داشته باشید ممکن است افراد دچار افسردگی مقطعی نیز شوند؛ یعنی این علائم را تنها به مدت یک یا چند روز و به دلایل خاصی (زایمان، اتفاقات دردناک، تغییر فصول) تجربه کنند. ضمن آن که فرد افسرده در هر زمان و شرایطی علائم را تجربه میکند و نوع کار و فعالیت برایش مطرح نیست.
تنبلی بهصورت دورهای و موردی بروز پیدا میکند؛ اما افسردگی مزمن و فلجکننده است و شامل تمام جنبههای زندگی فرد میشود. به عنوان مثال، فرد در انجام تکالیف درسی یا کارهای خانه تنبلی میکند؛ اما برای بیرون رفتن با دوستان، خرید و سایر فعالیتهای مشابه یکلحظه هم درنگ نخواهد کرد!
3_ تفاوت تنبلی و افسردگی با توجه به روشهای درمان
از آنجایی که تنبلی یک بیماری محسوب نمیشود، روش درمان به خصوصی برای آن در نظر گرفته نشده است. در صورت مراجعه به یک روانشناس یا مشاور، مجموعهای از نکات مفید برای مدیریت احساسات، افکار و غیره به شما ارائه خواهد شد. به طور کلی، تنبلی با اصلاح سبک زندگی و عادات فردی برطرف میشود. در برخی موارد، افراد بعد از مصرف برخی مواد غذایی یا استراحت، به روال معمول خود بر میگردند.
از طرفی، درمان افسردگی بهعنوان یک بیماری جدی و مزمن، نیاز به مداخله پزشکی (دارودرمانی و رواندرمانی) دارد و در غیر این صورت، هر بار بهصورت شدیدتری باز خواهد گشت. چیزی تحت عنوان روش درمان افسردگی خانگی وجود ندارد و این روشها تنها صورتمسئله را میپوشانند؛ زیرا عامل رفتارهای شما چیز عمیقتری است.
تفاوت تنبلی و افسردگی به طور خلاصه در ادامه بررسی شدهاند:
- تنبلی یک مفهوم شناور است و از نظر هر کس، معنای متفاوتی خواهد داشت؛ افسردگی بهعنوان یک بیماری تعریف و چارچوب مشخصی دارد.
- تنبلی ناشی از عدم تمایل است و افسردگی ناشی از حس ناتوانی فلجکنندهای که خود نتیجه تجربه طولانیمدت احساساتی مانند غم، ناامیدی و بیارزشی است.
- برخلاف تنبلی، افسردگی با آشفتگی عاطفی عمیق و تجربه شدید احساساتی مانند ناامیدی و پوچی همراه خواهد بود.
- تنبلی اغلب نتیجه عافیتطلبی فرد است؛ درحالیکه افسردگی دلایل زمینهای پیچیدهای دارد.
- بیشتر بخوانید: ورزش ذهن؛ چگونه ذهن خود را فعال نگه داریم؟
- بیشتر بخوانید: افزایش تمرکز در کلاس
- بیشتر بخوانید: بهترین مولتی ویتامین برای تقویت حافظه
آیا تنبلی یکی از علائم افسردگی است؟
دکتر Ernesto N. Lira de la Rosa در این باره میگوید:
علائم افسردگی زیادی وجود دارند که هر کدام بهنوعی، انعکاسدهنده وجوهی از تنبلی هستند؛ اما تفاوت تنبلی و افسردگی قابلتوجه است. (منبع: PsychCentral)
رابطه افسردگی و تنبلی متقابل و دوطرفه است؛ یعنی:
تنبلی با ایجاد رکود ذهنی و جسمی در فرد منجر به اجتناب از انجام فعالیتهای سازنده و مفید خواهد شد. به همین ترتیب، فرد شکستهای پیدرپی را تجربه خواهد کرد که خود زمینهساز بروز احساسات منفی خطرناکی (بیارزشی، پریشانی، عصبانیت، غم، کاهش اعتمادبهنفس) خواهند بود. با گذشت زمان، این احساسات به یک الگوی رفتاری مخرب تبدیل شده و با تثبیتشدن در ذهن و ناخودآگاه فرد، زمینه بروز و تشدید افسردگی را فراهم خواهند کرد. از طرفی، علائم بارز افسردگی مانند خستگی، بیتفاوتی و فقدان انگیزه زمینه تنبلی را در فرد ایجاد خواهند کرد؛ حتی اگر او شخصی بسیار فعال و پرانرژی باشد.
شباهت های افسردگی و تنبلی چیست؟
تحقیقات مؤسسه ملی سلامت روان (NIMH) نشان میدهد رابطه افسردگی و تنبلی نه تنها متقابل، بلکه بسیار تنگاتنگ است و در ظاهر شباهت بسیاری به یکدیگر دارند. برخی از علائم مشترک این دو به شرح زیر هستند:
- خستگی
- کمبود انرژی و انگیزه
- مشکل در تصمیمگیری
- احساس کندشدن و سنگینی
- مشکل در خوابیدن یا پرخوابی
- اجتناب از انجام کارها و وظایف ساده
- سطوحی از احساس پوچی و درماندگی (همان سوال معروف خب انجامش دهم که چه بشود؟!)
این در حالی است که علائم افسردگی محدود به این موارد نمیشوند و شامل طیف وسیعتری از علائم هستند که در بخشهای قبل مفصلاً درمورد آن صحبت کردیم. ضمن آن که طبق بررسیها، هر دوی این موارد میتوانند در دورههای زمانی بلندمدت یا کوتاهمدت رخ دهند و بر عملکرد روزانه فرد مؤثر باشند. (منبع: 1، 2، 3)
- بیشتر بخوانید: نشخوار فکری
- بیشتر بخوانید: افزایش تمرکز؛ بهترین روشها برای تقویت عضلهی تمرکز!
- بیشتر بخوانید: اثبات تاثیر موسیقی بر تمرکز
چطور بفهمم افسرده ام یا تنبل؟
باتوجهبه شباهتهای کلی و ظاهری این دو، تشخیص تفاوت افسردگی و تنبلی در بسیاری از موارد دشوار خواهد بود. برای اینکه رابطه افسردگی و تنبلی را بهتر درک کنید و به تفاوتهای این دو پی ببرید، باید سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:
- آیا برای شروع کارها مشکل دارم؟
- آیا از نظر جسمی، خستهتر از حد معمول هستم؟
- آیا از روند انجام کار اطلاع دارم و آن را بهخوبی بررسی کردهام؟
- آیا در حال حاضر، اتفاق به خصوصی در زندگی من جریان دارد؟
- آیا علاقهام را به کارهایی که از آنها لذت میبرم، ازدستدادهام؟
- آیا دلیل اجتناب من از انجام کارها، پیچیدگی و دشواری آنها است؟
- آیا میتوانم با استفاده از عناصری مانند اراده و انگیزه، کارهایم را شروع کنم؟
- آیا دلیل اجتناب من از انجام کار، تعداد زیاد وظایف و ساعات کار طولانی است؟
- آیا حین انجام کار، احساساتی مانند گیرافتادن، ناتوانی و بیچارگی را تجربه میکنم؟
- آیا بازگشت به شرایط عادی و انجام کارها مانند قبل، برایم سخت و ناممکن است؟
- آیا کار را بهراحتی شروع میکنم، اما ادامهدادن آن و برگشت به مسیر برایم دشوار است؟
- آیا کاری مشابه این کار را در گذشته انجام دادهام؟ نتیجه آن و احساساتم به چه صورت بودند؟
- آیا در گذشته شرایط مشابهی را تجربه کردم؟ عامل بروز آن شرایط و علت برطرفشدنش چه بود؟
کلام آخر
برای درک تفاوت تنبلی و افسردگی، همان مثال قدیمی “بلندشدن از تختخواب کافی” خواهد بود؛ دلیل بلندنشدن شما از تخت لذتبردن از آرامش اول صبح و حس تازگی است یا چون غمگین، افسرده و ناراحت هستید و هیچ هدف و برنامهای ندارید از تخت خارج نمیشوید؟! زمانی که تفاوت افسردگی و تنبلی را بهدرستی درک کنید، روشهای مناسبی برای مدیریت آنها خواهید یافت؛ ضمن آنکه دیگر با پرسیدن این سؤال که “واقعاً افسرده هستم یا تنبل؟” خودتان بابت شرایطتان سرزنش نخواهید کرد.
منابع: